: منوي اصلي :
صفحه اصلي پست الكترونيك پارسي بلاگ درباره من
: درباره خودم :
مسیح لبنانموسی چهل شب شد تو سی شب وعده کردی
: لوگوي وبلاگ :
: لينك دوستان من :
فقط خدا رو عشقهکیمیاخانه عشق The House Of Loveانتظارlovelyیعسوبپاتوق جوانانطلبه جوان : لوگوي دوستان من : : آرشيو يادداشت ها : دوران شکوفاییعصر فرعونهجرت به نجفپیمان زندگیورود به حوزه عشقتاسیس مراکزتبار نامهمحمد پیامبر بت شکن پشتيباني وطراحي: وبلاگ قالب وبلاگ حب الحسین اجننی وبلاگ خدایی که به ما لبخند می زند وبلاگ شلمچه برای سفارش قالب به دو وبلاگ اول می تونید سر بزنید همراه با مردم دوشنبه 87 مهر 22 ساعت 5:40 صبح همراه با مردم کوچه پس کوچه های شهرها و قصبات سراسر لبنان یک صدا شهادت میدهند که امام موسی صدر همیشه در کنار مردم میزیست. به دیدار آنها میرفت، با مهربانی و تواضع فراوان با آنان صحبت میکرد و به سخنان هر یک گوش فرا میداد. عشق به توده مردم همیشه از چشمان پر فروغ وی موج می زد. او میگفت : «... جای من اکنون در میان شماست. پایگاه من در قلب های شماست، قدرت من به دستان شماست. حافظ و نگهدار من چشمان شما هستند، برنامه های من به دست شما اجرا خواهند شد. هیچ کس و هیچ چیز را در این دنیا بر شما ترجیح نخواهم داد ...» امام موسی صدر مصمم بود همیشه در مناسبت های مذهبی و اعیاد بزرگ اسلامی به منطقه جنوب سفر کند و در میان مردم مستعضف، به ویژه در میان کودکان یتیم موسسه صنعتی جبل عامل باشد. در حالی که شخصیت های سیاسی و مذهبی لبنان اغلب در مراسم رسمی و تشریفاتی به سر میبردند، او ترجیح میداد در کنار کودکان بی سرپرست باشد و شادی خود را با آنها تقسیم کند. وی در این ایام علاوه بر کودکان یتیم، جهت دیدار با مردم جنوب اوقات ویژه ای را اختصاص میداد. به تک تک روستاها، حتی مردم ساکن در نوار مرزی سرکشی میکرد. ابوعلی حسینی حجازی راننده امام موسی صدر که سال ها با وی همراه بود نقل میکند : «... من و محافظ آقا، مرحوم ابوعلی یونس، در تمامی این مراحل ایشان را همراهی میکردیم. امام در این گونه بازدیدها وارد خانههای مردم میشد و چند لحظه ای را در کنار آنها می نشست. اگر فردی از اهالی روستا در گذشته بود، در مجلس ختم وی شرکت میکرد... بسیار پیش آمد که ناهار یا شام را در همین روستاها و در خانه های مردم فقیر و کشاورز صرف نمود. ا مکان نداشت که برای صرف غذا، سر سفره ای غیر از سفره کشاورزان و زحمتکشان روستا حاضر شود. خیلی راحت سوال میکرد: «مادر جان! امروز برای ناهار چه چیزی آماده کردهاید؟» به هیچ وجه اجازه نمیداد تا غذایی مرغوبتر تهیه شود! مصر بود تا از همان غذای ساده وفقیرانه روستایی استفاده کند. اگر صاحب خانه بر تهیه غذایی مخصوص اصرار میکرد، امام چنین میگفت: «مادر جان! اگر مرا دوست دارید و راضی نیستید که خداوند عذابم دهد، اجازه دهید از همان غذای معمول خودتان استفاده کنم...» مردم نیز به وی عشق بی پایان می ورزیدند. اکثر ابراز احساساتی که نسبت به وی میشد غالباً تا نیم ساعت یا بیشتر طول می کشید. بارها دیده میشد که از شدت استقبال عمامه او باز شده و یا از سرش افتاده است و آن گاه بر روی انگشتان مردم، همانند یک کشتی، در دریای خروشان به جلو میرفت و در جایگاه تحویل امام موسی صدر میشد. در سفر به کشورهای مختلف و از جمله کشورهای آفریقایی از همه بیشتر، وقت برای دیدار با مردم می گذاشت و در نماز جمعههای آنان شرکت میکرد و با سخنرانی خود با آنان به دردودل می نشست. وقتی او به دعوت «جمال عبدالناصر» رییس جمهور وقت مصر، یک سفر چهل و هشت ساعته بدان کشور نمود، در نماز جمعه حاضر شد و امامت نماز جمعه مسجدالازهر را نیز به عهده گرفت و خطبه های آتشین در آن روز ایراد نمود به طوری که همه را در حیرت و اندیشه فرو برد. در آن حال با استقبال و اصرار مردم و به پیشنهاد «جمال عبدالناصر» این سفر 48 ساعته تبدیل به یک سفر ده روزه گردید و در این ده روز امام موسی صدر نقش بزرگی را در بیداری مردم مصر نسبت به مسایل جهان و منطقهای ایفا نمود. نوشته شده توسط : مسیح لبنان نظرات ديگران [ نظر] : لیست کامل یاداشت های این وبلاگ : سیره اخلاقی3سیره اخلاقی2سیره اخلاقیهمراه با مردمساده زیستیجدیت دولت نهم برای ازادی امام موسی صدر[عناوین آرشیوشده]
: لوگوي دوستان من :
: آرشيو يادداشت ها : دوران شکوفاییعصر فرعونهجرت به نجفپیمان زندگیورود به حوزه عشقتاسیس مراکزتبار نامهمحمد پیامبر بت شکن پشتيباني وطراحي: وبلاگ قالب وبلاگ حب الحسین اجننی وبلاگ خدایی که به ما لبخند می زند وبلاگ شلمچه برای سفارش قالب به دو وبلاگ اول می تونید سر بزنید
دوران شکوفاییعصر فرعونهجرت به نجفپیمان زندگیورود به حوزه عشقتاسیس مراکزتبار نامهمحمد پیامبر بت شکن
وبلاگ قالب
وبلاگ حب الحسین اجننی
وبلاگ خدایی که به ما لبخند می زند
وبلاگ شلمچه
برای سفارش قالب به دو
وبلاگ اول می تونید
سر بزنید
همراه با مردم
کوچه پس کوچه های شهرها و قصبات سراسر لبنان یک صدا شهادت میدهند که امام موسی صدر همیشه در کنار مردم میزیست. به دیدار آنها میرفت، با مهربانی و تواضع فراوان با آنان صحبت میکرد و به سخنان هر یک گوش فرا میداد. عشق به توده مردم همیشه از چشمان پر فروغ وی موج می زد. او میگفت :
«... جای من اکنون در میان شماست. پایگاه من در قلب های شماست، قدرت من به دستان شماست. حافظ و نگهدار من چشمان شما هستند، برنامه های من به دست شما اجرا خواهند شد. هیچ کس و هیچ چیز را در این دنیا بر شما ترجیح نخواهم داد ...»
امام موسی صدر مصمم بود همیشه در مناسبت های مذهبی و اعیاد بزرگ اسلامی به منطقه جنوب سفر کند و در میان مردم مستعضف، به ویژه در میان کودکان یتیم موسسه صنعتی جبل عامل باشد. در حالی که شخصیت های سیاسی و مذهبی لبنان اغلب در مراسم رسمی و تشریفاتی به سر میبردند، او ترجیح میداد در کنار کودکان بی سرپرست باشد و شادی خود را با آنها تقسیم کند. وی در این ایام علاوه بر کودکان یتیم، جهت دیدار با مردم جنوب اوقات ویژه ای را اختصاص میداد. به تک تک روستاها، حتی مردم ساکن در نوار مرزی سرکشی میکرد. ابوعلی حسینی حجازی راننده امام موسی صدر که سال ها با وی همراه بود نقل میکند :
«... من و محافظ آقا، مرحوم ابوعلی یونس، در تمامی این مراحل ایشان را همراهی میکردیم. امام در این گونه بازدیدها وارد خانههای مردم میشد و چند لحظه ای را در کنار آنها می نشست. اگر فردی از اهالی روستا در گذشته بود، در مجلس ختم وی شرکت میکرد... بسیار پیش آمد که ناهار یا شام را در همین روستاها و در خانه های مردم فقیر و کشاورز صرف نمود. ا مکان نداشت که برای صرف غذا، سر سفره ای غیر از سفره کشاورزان و زحمتکشان روستا حاضر شود. خیلی راحت سوال میکرد: «مادر جان! امروز برای ناهار چه چیزی آماده کردهاید؟» به هیچ وجه اجازه نمیداد تا غذایی مرغوبتر تهیه شود! مصر بود تا از همان غذای ساده وفقیرانه روستایی استفاده کند. اگر صاحب خانه بر تهیه غذایی مخصوص اصرار میکرد، امام چنین میگفت: «مادر جان! اگر مرا دوست دارید و راضی نیستید که خداوند عذابم دهد، اجازه دهید از همان غذای معمول خودتان استفاده کنم...»
مردم نیز به وی عشق بی پایان می ورزیدند. اکثر ابراز احساساتی که نسبت به وی میشد غالباً تا نیم ساعت یا بیشتر طول می کشید. بارها دیده میشد که از شدت استقبال عمامه او باز شده و یا از سرش افتاده است و آن گاه بر روی انگشتان مردم، همانند یک کشتی، در دریای خروشان به جلو میرفت و در جایگاه تحویل امام موسی صدر میشد.
در سفر به کشورهای مختلف و از جمله کشورهای آفریقایی از همه بیشتر، وقت برای دیدار با مردم می گذاشت و در نماز جمعههای آنان شرکت میکرد و با سخنرانی خود با آنان به دردودل می نشست. وقتی او به دعوت «جمال عبدالناصر» رییس جمهور وقت مصر، یک سفر چهل و هشت ساعته بدان کشور نمود، در نماز جمعه حاضر شد و امامت نماز جمعه مسجدالازهر را نیز به عهده گرفت و خطبه های آتشین در آن روز ایراد نمود به طوری که همه را در حیرت و اندیشه فرو برد.
در آن حال با استقبال و اصرار مردم و به پیشنهاد «جمال عبدالناصر» این سفر 48 ساعته تبدیل به یک سفر ده روزه گردید و در این ده روز امام موسی صدر نقش بزرگی را در بیداری مردم مصر نسبت به مسایل جهان و منطقهای ایفا نمود.
نوشته شده توسط : مسیح لبنان
نظرات ديگران [ نظر]
سیره اخلاقی3سیره اخلاقی2سیره اخلاقیهمراه با مردمساده زیستیجدیت دولت نهم برای ازادی امام موسی صدر[عناوین آرشیوشده]