• وبلاگ : مسيح لبنان
  • يادداشت : سيره اخلاقي3
  • نظرات : 2 خصوصي ، 10 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    محمد بود و نوري از زمين تا بينهايت ها
    محمد بود و در دل زين معماها حكايت ها

    دوباره موج آهنگش طنين افكند زير گنبد گيتي
    من امشب سخت حيرانم
    چه مي بينم؟ نمي دانم .

    عجب نوريست اين نور شگفت امشب
    كجا خورشيد و ماه آسماني اين ضيا دارد ؟
    نگه چون ميكنم دنباله تا عرش خدا دارد

    كريما! سخت حيرانم
    چه مي بينم؟ نمي دانم

    محمد در سخن با خويش بود آنگاه چون تندر
    نوائي آسماني در دل غار حرا پيچيد

    صدائي در زمين از سوي عرش كبريا پيچيد

    محمد، مات و حيران، گوش بر بانگ خدا مي داد:
    بخوان هان اي محمد! گفت: من خواندن نمي دانم
    ندا آمد: بخوان با من اي امي مكه !
    بناگه چشمه نوري بجان پاك او تابيد
    دوباره اين ندا آمد:
    بخوان اي بارگاه كبريا را بهترين بنده
    بخوان بر نام قدس پر شكوه آفريننده
    خداوندي كه انسان را ز خون بسته مي سازد
    بخوان بر نام پاك خالق اكرم
    بنام آنكه دانش را به نيروي قلم آموخت
    بنام آن خداوندي كه از رحمت ـ
    بجان مردم نادان چراغ معرفت افروخت

    سلام
    يار صدر[نيشخند]
    به رسم امام موسي عيدتان مبارک[گل]