: منوي اصلي :
صفحه اصلي پست الكترونيك پارسي بلاگ درباره من
: درباره خودم :
مسیح لبنانموسی چهل شب شد تو سی شب وعده کردی
: لوگوي وبلاگ :
: لينك دوستان من :
فقط خدا رو عشقهکیمیاخانه عشق The House Of Loveانتظارlovelyیعسوبپاتوق جوانانطلبه جوان : لوگوي دوستان من : : آرشيو يادداشت ها : دوران شکوفاییعصر فرعونهجرت به نجفپیمان زندگیورود به حوزه عشقتاسیس مراکزتبار نامهمحمد پیامبر بت شکن پشتيباني وطراحي: وبلاگ قالب وبلاگ حب الحسین اجننی وبلاگ خدایی که به ما لبخند می زند وبلاگ شلمچه برای سفارش قالب به دو وبلاگ اول می تونید سر بزنید ساده زیستی دوشنبه 87 مهر 22 ساعت 5:34 صبح ساده زیستی امام موسی صدر در اوج قله عظمت و منزلت بود و بالاترین قدر ت سیاسی و مذهبی را در دست داشت. او بر قلوب میلیون ها انسان در کشورهای مختلف اعم از شیعه سنی، مسیحی حکومت میکرد. شخصیت و بزرگی او همه صاحب منصبان ظاهری را به کرنش و کوچکی وا می داشت؛ بسیار اتفاق افتاده بود که امثال رییس جمهوری لبنان در ماشین امام موسی صدر را باز میکرد تا او با احترام ویژه سوار ماشین شود. با همه اینها او هنوز در نظر خود، همان طلبه ساده بود. در برخورد با وی هیچ احساس نمیشد که وی رییس «مجلس اعلای شیعیان لبنان» است و آن همه عاشق وجان باخته و طرفدار دارد. علی رغم فعالیت های اجتماعی، بسیار در انجام امور خانه چون پخت و پز، لباس شویی و ... به خانواده کمک میکرد که گوشه هایی از این ساده زیستی و دوری از تشریفات، در قسمتی از نامه شهید مصطفی چمران که به یکی از دوستان خود در ایران نوشته، آمده است. او در این نامه چنین می نویسد : «... آقای صدر حالشان خوب است. فقط گاهگاهی نفس تنگی پیدا می شود و ایشان را رنج می دهد. پری خانم، حورا و ملیحه به ایران رفتند و آقای صدر تنها هستند. پسرها کار منزل را می کنند و غذا می پزند. امشب در مجلس در حضور ایشان هستم و خود ایشان غذا را ترتیب میدهند، زیرا پسرها در صور هستند.» امام موسی صدر در سال های اول اقامت در لبنان، برای رفت و آمد خود از تاکسی کمک می گرفت. بعد ازمدتی چون مسافرت هایش به شهرها و روستاهای جنوب و شمال لبنان زیادتر شد، به ناچار خودرو فولکسی تهیه کرد که رانندگی آن را شخصی به نام ابوعلی حجازی بر عهده داشت. امام موسی صدر هر روز با این ماشین کوچک به اکثر روستاهای جنوب سر می زد. او قامت بلند و بالایی داشت و چون ماشین مذکور کوچک بود، به زحمت در آن جای می گرفت. روزی رانندهاش به وی پیشنهاد میکند تا خودرو بزرگتری تهیه کند، اما او قبول نمیکند و در جواب میگوید : «... اگر از ماشین بزرگتر استفاده کنم، مردم احساس کوچکی و حقارت خواهند کرد. ما روحانیون باید کاری بکنیم که مردم با دل و جان از ما استقبال کنند، نه با چشم و زبان...» نوشته شده توسط : مسیح لبنان نظرات ديگران [ نظر] : لیست کامل یاداشت های این وبلاگ : سیره اخلاقی3سیره اخلاقی2سیره اخلاقیهمراه با مردمساده زیستیجدیت دولت نهم برای ازادی امام موسی صدر[عناوین آرشیوشده]
: لوگوي دوستان من :
: آرشيو يادداشت ها : دوران شکوفاییعصر فرعونهجرت به نجفپیمان زندگیورود به حوزه عشقتاسیس مراکزتبار نامهمحمد پیامبر بت شکن پشتيباني وطراحي: وبلاگ قالب وبلاگ حب الحسین اجننی وبلاگ خدایی که به ما لبخند می زند وبلاگ شلمچه برای سفارش قالب به دو وبلاگ اول می تونید سر بزنید
دوران شکوفاییعصر فرعونهجرت به نجفپیمان زندگیورود به حوزه عشقتاسیس مراکزتبار نامهمحمد پیامبر بت شکن
وبلاگ قالب
وبلاگ حب الحسین اجننی
وبلاگ خدایی که به ما لبخند می زند
وبلاگ شلمچه
برای سفارش قالب به دو
وبلاگ اول می تونید
سر بزنید
ساده زیستی
امام موسی صدر در اوج قله عظمت و منزلت بود و بالاترین قدر
ت سیاسی و مذهبی را در دست داشت. او بر قلوب میلیون ها انسان در کشورهای مختلف اعم از شیعه سنی، مسیحی حکومت میکرد. شخصیت و بزرگی او همه صاحب منصبان ظاهری را به کرنش و کوچکی وا می داشت؛ بسیار اتفاق افتاده بود که امثال رییس جمهوری لبنان در ماشین امام موسی صدر را باز میکرد تا او با احترام ویژه سوار ماشین شود.
با همه اینها او هنوز در نظر خود، همان طلبه ساده بود. در برخورد با وی هیچ احساس نمیشد که وی رییس «مجلس اعلای شیعیان لبنان» است و آن همه عاشق وجان باخته و طرفدار دارد. علی رغم فعالیت های اجتماعی، بسیار در انجام امور خانه چون پخت و پز، لباس شویی و ... به خانواده کمک میکرد که گوشه هایی از این ساده زیستی و دوری از تشریفات، در قسمتی از نامه شهید مصطفی چمران که به یکی از دوستان خود در ایران نوشته، آمده است. او در این نامه چنین می نویسد :
«... آقای صدر حالشان خوب است. فقط گاهگاهی نفس تنگی پیدا می شود و ایشان را رنج می دهد. پری خانم، حورا و ملیحه به ایران رفتند و آقای صدر تنها هستند. پسرها کار منزل را می کنند و غذا می پزند. امشب در مجلس در حضور ایشان هستم و خود ایشان غذا را ترتیب میدهند، زیرا پسرها در صور هستند.»
امام موسی صدر در سال های اول اقامت در لبنان، برای رفت و آمد خود از تاکسی کمک می گرفت. بعد ازمدتی چون مسافرت هایش به شهرها و روستاهای جنوب و شمال لبنان زیادتر شد، به ناچار خودرو فولکسی تهیه کرد که رانندگی آن را شخصی به نام ابوعلی حجازی بر عهده داشت. امام موسی صدر هر روز با این ماشین کوچک به اکثر روستاهای جنوب سر می زد. او قامت بلند و بالایی داشت و چون ماشین مذکور کوچک بود، به زحمت در آن جای می گرفت. روزی رانندهاش به وی پیشنهاد میکند تا خودرو بزرگتری تهیه کند، اما او قبول نمیکند و در جواب میگوید :
«... اگر از ماشین بزرگتر استفاده کنم، مردم احساس کوچکی و حقارت خواهند کرد. ما روحانیون باید کاری بکنیم که مردم با دل و جان از ما استقبال کنند، نه با چشم و زبان...»
نوشته شده توسط : مسیح لبنان
نظرات ديگران [ نظر]
سیره اخلاقی3سیره اخلاقی2سیره اخلاقیهمراه با مردمساده زیستیجدیت دولت نهم برای ازادی امام موسی صدر[عناوین آرشیوشده]